باورهاي منطقي، باورهاي غير منطقي

باورهاي منطقي و غير منطقي

قسمت دوم و پاياني

7- با اجتناب از ناملايمات ،مشكلات و مسئوليت ها در زندگي شادتر خواهم بود.(غيرمنطقي)

اجتناب از مشكلات به صورت خلاصه آسان تر است و كنار گذاشتن چيزها از اتفاقات نامناسب براي مدت طولاني جلوگيري مي كندو همچنين به من فرصت بيش تري براي نگران شدن مي دهد.(منطقي)

8-هركسي بايد به فردي قوي تر از خود تكيه كند.(غيرمنطقي)

تكيه برديگري ممكن است باعث رفتارهاي وابسته گردد.عيبي ندارد كه به جستجوي كمك باشيم اما در صورتي كه آموخته باشيم به خود و قضاوت خود ايمان داشته باشيم.(منطقي)

9- اتفاقات گذشته باعث مشكلات من هستندو آن ها همچنان در احساسات و رفتارهاي من دخيلند.(غيرمنطقي)

گذشته نمي تواند در زمان حال من تاثيربگذارد.باورهاي اخير من عكس العمل ها را ايجاد   مي كند.ممكن است اين باورها را در گذشته آموخته باشم اما مي توانم در حال حاضر آن ها را موردتحليل و تفسيرقرار دهم.(منطقي)

10- من بايد با ناراحتي ديگران ناراحت شوم.(غيرمنطقي)

من نمي توانم احساس بد و ناراحتي ديگران را با ناراحت شدن خود تغيير دهم.(غيرمنطقي)

11- من نبايد احساس ناآسودگي و درد داشته باشم.نمي توانم اينها را درك كنم و بايد از آن ها اجتناب كنم آن هم به هر قيمتي.(غيرمنطقي)

چرا من نبايد احساس ناآسودگي و درد كنم؟من اينها را دوست ندارم اما دركشان مي كنم. اگر همواره از ناملايمات اجتناب كنم زندگي من بسيار محدود خواهد بود.(منطقي)

12-هر مشكلي بايد راه حل ايده آلي داشته باشد و وقتي فردي نتواند آن راه حل را بيابد زندگي غيرقابل تحمل خواهد بود.(غيرمنطقي)

مشكلات معمولا راه حل هاي متفاوتي  دارند و بهتر است كه منتظر راه حل هاي ايده آل نباشيم و با بهترين راه حل موجود زندگي كنيم. من مي توانم با كمتر ايده آل زندگي كنم.(منطقي)