مقايسه نكنيم

ساخت وبلاگ
 

كار نيكان را قياس از خود مگير

 

 

يكي از فعاليت هاي ذهني و فكري انسان،مقايسه كردن است .مقايسه مي تواند چنان چه  به جا انجام شود ،موجب رشد و پويايي گردد.به طور مثال شما با مقايسه ي وضعيت فعلي خود(در هرزمينه اي)با وضعيت پيشين مي توانيد به پيشرفت يا پسرفت خود، آگاه شويد.در واقع مقايسه كردن ،متري براي اندازه گيري است و هيچ فرد دانايي،متر  اندازه گيري را لعن و نفرين نمي كند.

از سوي ديگر نبايد فراموش كرد كه در مقايسه ي دو چيز يا دو فرد،شباهت هاي آن دو بايد حداكثري باشند مثلاًشما نمي توانيد درخت پرتقال را با بوته ي سيب زميني مقايسه كنيد چه برسد به مقايسه ي درخت پرتقال با جعبه ي دستمال كاغذي كه اگر چنين كنيد به خطا خواهيد رفت.در عالم انساني كه موضوع بسيار پيچيده تر مي شود زيرا انسان موجود پيچيده اي است و به همين دليل در روان شناسي ، هر فرد را داراي دنياي ويژه ي خود مي دانند و از همين رو مقايسه در روان شناسي بسيار با احتياط انجام    مي شود.رمز اين نكته در آن است كه هر فردي در دنيا به معناي واقعي "بي نظير" است و اين نه يك تعارف كه يك واقعيت است .هر فردي يگانه است و به همين دليل وقتي شما فرزند يا همسر يا دوست خود را با ديگري مقايسه مي كنيد نه تنها باعث كدورت خاطر او مي شويد كه به نتيجه ي علمي و دقيقي نيز نمي رسيد چون آدميان با هم متفاوتند .شايد تنها مقايسه ي صحيح در عالم انساني (يعني ويژگي هاي روانشناختي نه ويژگي هاي فيزيولوژيك)،مقايسه ي فرد با خودش است.هر كس را با خودش مقايسه كنيد.

 مولوي داستان شيريني در دفتر نخست مثنوي نقل مي كند:

فرد بقالي بود كه در مغازه اش ،طوطي سخنگويي داشت.روزي در غيبت صاحب مغازه، گربه اي در پي موشي جست و خيز كرد و ظرف روغن را انداخت و ظرف شكست و روغن ها ريخت.بقال كه به دكان بازگشت و اين منظره را ديد به خيال اين كه طوطي روغن ها را ريخته ،خشمگين شد و بر سر طوطي ضربه ي محكمي زد كه پر هاي روي سر طوطي ريخت وطوطي ،طاس شد و سخن هم نمي گفت. بقال از اين كه طوطي سخنگويش ديگر سخن نمي گويد بسيار اندوهگين شد.روزي يك مشتري به مغازه آمد كه از قضا او هم سر طاسي داشت. طوطي با ديدن مشتري طاس به حرف آمد و گفت:نكند تو هم روغن ها را ريخته اي كه طاس شده اي!

 

جولقیی سر برهنه می‌گذشت            با سر بی مو چو پشت طاس و طشت

آمد اندر گفت طوطی آن زمان            بانگ بر درویش زد چون عاقلان

کز چه ای کل با کلان آمیختی            تو مگر از شیشه روغن ریختی

از قیاسش خنده آمد خلق را             کو چو خود پنداشت صاحب دلق را 

کار پاکان را قیاس از خود مگیر            گر چه ماند در نبشتن شیر و شیر

 


برچسب‌ها: مقايسه, پذيرش
نوشته شده توسط عباس سالاری در ساعت 16:39 | لینک  | 
روانشناسی و زندگی...
ما را در سایت روانشناسی و زندگی دنبال می کنید

برچسب : مقايسه,نكنيم, نویسنده : abbas-salaria بازدید : 142 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 11:09